كافي است كمي گوش تيز كنيم تا ببينيم كه حتي در گفتوگوهاي روزمره هم چقدر تشبيه و تعبير شاعرانه بهكار ميبريم و كميباريكتر، بفهميم كه لحن و آهنگ شاعرانه جزو جدانشدني زبان ماست. البته زبان در اين مواقع بازتابي است از ذهن و ضمير گوينده. كوتاه سخن اينكه اگر سرنخ را بگيريم و دنبال كنيم به حس و حال شاعرانگي در بن و بنياد ايرانيان ميرسيم. چنين جَنَمي باعث شده است كه شاعران طرازاول بيجانشيني داشته باشيم مثل فردوسي، خيام، مولوي، سعدي و حافظ.
شايگان هم در پنجاقليم حضور بهطور خاص دست گذاشته است روي همين نكات: زبان فارسي، شاعرانگي ايرانيان و تلاش براي درك و فهم 5شاعر بزرگ فارسي. البته او به تبع علاقهاي كه به برخي از حوزههاي اسطورهشناختي دارد و به مدد آگاهي از شاعران ديگر زبانها و فرهنگهاي جهان توانسته است بحث خود را در ابعادي وسيع و با نگاهي عميق مطرح كند. با اين حال مانند بسياري آثار خود با قلم شيوا و بيان گوياي خود، با زباني كه براي عموم قابل فهم است و در شكل نوشتاري جستار(مقاله) كه در آن چيرهدست است، گوشهكنجهاي تازه و بكري را كاويده است كه نمايانگر بزرگي شاعران ايراني و نشاندهنده جايگاه بارز آنان در نگاه ايرانيان است.
نظر شما